گروه فرهنگی سراج

زیر نظر مرکز فرهنگی شهید آیت الله مدرس

گروه فرهنگی سراج

زیر نظر مرکز فرهنگی شهید آیت الله مدرس

۸ مطلب در دی ۱۳۹۱ ثبت شده است


  • گروه فرهنگی سراج
خداوند به موسی وحی نمود : همانا کسی که به پدر ومادر نیکی کند و مرا رها کند ، اسم وی را نیکوکار بنویسم و کسی که مرا نیکی کند و پدر و مادرش را واگذارد ، وی را عاق نویسم .
معراج السعاده ، ص 384
از هر چیز و هر کس تو دنیا میشد یکی دیگه پیدا کرد ولی از پدر و مادر فقط یکی وجود دارد ......
وقتی نفس می کشیم مراقب باشیم ، یه وقت با یه بازدم سریع ، دل های شیشه ایشون را نشکنیم چه برسد به .......


  • گروه فرهنگی سراج


از شهید چمران پرسیدند:
تقوا بهتر است یا تخصص ؟
گفت: می‌گویند تقوا از تخصص لازم‌تر است، آن را می پذیرم.
"اما می‌گویم آن کس که تخصص ندارد و کاری را می‌پذیرد بی تقواست"

  • گروه فرهنگی سراج


امشبی را شه دین در حرمش مهمان است
ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است»

امشب از جام دعا، جام نمازش، مست است
ظهر فردا که شود بر سر نی رقصان است

امشب از شوق شهادت به جهان می‌خندد
ظهر فردا ز غمش، جنّ و بشر گریان است

بوی پیراهن یوسف همه جا می‌پیچد
ظهر فردا همه‌ی کرب و بلا، کنعان است

مرده بودیم ولی عشق تو احیامان کرد
تا ابد در رگ ما، خون تو در جریان است

رضا احسان پور
  • گروه فرهنگی سراج

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:« فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند» عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را برکند. ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح، بر مسیر او مجسم شد، و گفت:« ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!» عابد گفت:« نه، بریدن درخت اولویت دارد» مشاجره بالا گرفت و درگیر شدند.

عابد بر ابلیس غالب آمد و وی را بر زمین کوفت و بر سینه اش نشست. ابلیس در این میان گفت: «دست بدار تا سخنی بگویم، تو که پیامبر نیستی و خدا بر این کار تو را مامور ننموده است، به خانه برگرد، تا هر روز دو دینار زیر بالش تو نهم؛ با یکی معاش کن و دیگری را انفاق نما و این بهتر و صوابتر از کندن آن درخت است»؛ عابد با خود گفت :« راست می گوید، یکی از آن به صدقه دهم و آن دیگر هم به معاش صرف کنم» و برگشت.
بامداد دیگر روز، دو دینار دید و بر گرفت. روز دوم دو دینار دید و برگرفت. روز سوم هیچ نبود. خشمگین شد و تبر برگرفت. باز در همان نقطه، ابلیس پیش آمد و گفت: «کجا؟» عابد گفت:«تا آن درخت برکنم»؛ گفت«دروغ است، به خدا هرگز نتوانی کند» در جنگ آمدند. ابلیس عابد را بیفکند چون گنجشکی در دست! عابد گفت: « دست بدار تا برگردم. اما بگو چرا بار اول بر تو پیروز آمدم و اینک، در چنگ تو حقیر شدم؟»
ابلیس گفت:« آن وقت تو برای خدا خشمگین بودی و خدا مرا مسخر تو کرد، که هرکس کار برای خدا کند، مرا بر او غلبه نباشد؛ ولی این بار برای دنیا و دینار خشمگین شدی، پس مغلوب من گشتی»

  • گروه فرهنگی سراج
ﻣﯽ ﺷﻮﺩ ﺩﻝ ﺑﻪ ﺍﻣﯿﺪ ﺗﻮ ﺗﻤﻨﺎ ﻧﮑﻨﺪ
ﺭﻭﺡ ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﺑﻪ ﺍﯾﻮﺍﻥ ﺗﻮ ﻏﻮﻏﺎ ﻧﮑﻨﺪ
ﺑﻌﺪ ﭼﻨﺪﯼ ﮐﻪ ﻣﯿﺴﺮ ﻧﺸﺪﻩ ﺩﯾﺪﺍﺭﺕ
ﭼﺸﻢ ﺩﺭ ﺻﺤﻦ ﺗﻮ ﻭ ﺳﯿﺮ ﺗﻤﺎﺷﺎ ﻧﮑﻨﺪ

  • گروه فرهنگی سراج